شبی که آوای نی تو شنیدم |
چو آهوی تشنه پی تو دویدم |
دوان دوان تا لبه چشمه رسیدم |
نشانه ای از نی و نغمه ندیدم |
تو ای پری کجائی که رخ نمینمائی |
از آن بهشت پنهان دری نمیگشائی |
من همه جا پی تو گشته ام |
از مه مهر نشان گرفته ام |
بوی ترا زگل شنیده ام |
دامن گل از آن گرفته ام |
تو ای پری کجائی که رخ نمینمائی |
از آن بهشت پنهان دری نمیگشائی |
دل من سرگشته تو نفسم آغشته تو |
به باغ رویاها چو گلت بویم |
بر آب و آئینه چو مهت جویم |
تو ای پری کجائی |
در این شب یلدا ز پی ات پویم |
به خواب و بیداری سخنت گویم |
تو ای پری کجائی |
مه و ستاره درد من میداند |
که همچو من پی تو سرگرداند |
شبی کنار چشمه پیدا شو |
میان اشک من چو گل وا شو |
تو ای پری کجائی که رخ نمینمائی |
از آن بهشت پنهان دری نمیگشائی |
تاریخ : چهارشنبه 94/2/16 | 7:40 عصر | نویسنده : میثم نعمت الهی | نظرات ()