سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ماه مهر است و دلم مدرسه ای می خواهد
به بزرگی دل خسته این شاگردان

با صفا مدرسه ای دور ز هر تجدیدی
همه اش جمعه به تعطیلی یک تابستان

مکتبی کاش بسازیم در این نزدیکی
تا در آن کودک دانش نشود سرگردان
 
یا معلم نکند بسته ده تایی را
تا سر برج دگر قرض برای مهمان

کاش می شد ننویسند به چشمی پر آب
کودکان بر دل خون پدر بابا نان

من نمی دانم اگر باز قطاری باشد
جامه را مشعل مهری کند آیا دهقان
 
روبهک قالب ناچیز پنیری را باز
می رباید به فریب از نوک زاغی خوشخوان
 
مرده گاوی که دهد شیر به کوکب خانم
بر سر سفره او سر زده آید مهمان

فصل باران گهرهای فراوان شاید
رفته از جنگل خوش آب و هوای گیلان

گفته تصمیم گرفته است که کبری امشب
تا کتابش نشود خیس به زیر باران

از قضا گرگ به این گله زده از غصه
تا به فریاد نخندد ز دروغی چوپان

اکرم عاطفه ها گشته سه روزی بیمار
موش بدجنس شبی خورده هما را دندان

مشق شب گر که نوشتیم و کتابی خواندیم
مقصد آن است که از این همه باشیم انسان






تاریخ : یکشنبه 93/6/30 | 11:23 عصر | نویسنده : میثم نعمت الهی | نظرات ()

به همت یکی از دوستان امکان برگزاری آزمون آزمایشی رایگان فراهم گردیده است .علاقه مندان جهت ثبت نام به سایت آزمون انلاین یا lawtest مراجعه کنند.






تاریخ : یکشنبه 93/6/30 | 10:43 عصر | نویسنده : میثم نعمت الهی | نظرات ()

در صورتی که شخصی با ضربات متعدد موجب جنایات متعددی گردد چه میزات دیه باید پرداخت کند و در صورتی که با یک ضربه چند جنایت وارد کند چه میزان دیه باید پرداخت کند این موضوعات و مضوعاتی از این قبیل تا قبل از تصویب قانون 1392 موجب اختلافات و برداشت های متفاوتی بود تا اینکه قانون گذار با اختصاص چند ماده تا حدودی این موضوع را بیان کرده است گرچه به مواد مقرر ایراداتی نیز وارد است با این حال مواد 538 تا 848 و همچنین مواد 296تا 300 به این مساله اختصاص یافته است . لازم به یاد آوری است که محل بحث در اصول فقه بحث تداخل اسباب و مسببات و همچنین تداخل شرط و جزا می باشد که یاد گیری این مباجث به فهم موضوع کمک شایانی خواهد کرد.






تاریخ : یکشنبه 93/6/30 | 6:8 عصر | نویسنده : میثم نعمت الهی | نظرات ()

قانون گذار ماده 310 قانون مجازات اسلامی را به موضوع قصاص غیر مسلمان اختصاص داده است که با بررسی این ماده و ماده 554 و اصل 13 قانون اساسی موضوضع دیه غیر مسلمان معین می گردد ،اجمالا باید بیان داشت که غیر مسلمانی که ذمی معاهد یا مستامن باشدبه موجب ماده 554 و اصل 13 قانون اساسی دیه آن براب دیه مسلمان می باشد . اما صورت دیگر موردی است که معاهد و مستامن نباشد اما مطابق مقررات وارد ایران شده باشد در این صورت نیز در حکم مستامن است که برابر صورت اول اقدام خواهد شد .اما صورتی که در قانون نیامده این است که در صورتی که غیر مسلمان مستامن جز اقلیت های دینی نباشد به عبارت دیگر مشمول ماده 554 و اصل 13 نباشد دیه به چه میزان می باشد و صورت دوم در جایی که غیر مستامن و معاهد بدون مقررات وارد ایران شوند تکلیف چیست ؟باید گفت در زمینه دو دیدگاه وجود دارد دیدگاه اول که صحیح تر بنظر میرسد این است که باید مطابق اصل 167 قانون اسای به فقه مراجعه کرد و دیدگاه عده ای دیگر این است که در این صورت خون فرد هدر و مرتکب فقط تعزیر می شود.با این حال اینجانب قایل به نظر اول می باشم که ادله ای نیز برای پذیرش دارم .






تاریخ : یکشنبه 93/6/30 | 5:58 عصر | نویسنده : میثم نعمت الهی | نظرات ()

مـــــــــا نــــدانیم که دلبستــــه اوییم، همه


مســـت و سرگشته آن روى نکــــوییم،همه


فـــــــــارغ از هر دو جهانیم و ندانیم کـــه ما


در پـــــــى غمــــــــزه او بادیـــه پوییم همه 


ســـــــاکنان در میخـــــانه عشقیم، مـــدام


از ازل، مست از آن طـــــرفه سبوییم، همه


هر چه بوییم ز گلزار گلستـــــــان وى است


عطـــر یـــــار است که بوییده و بوییم، همه


جــــز رخ یــــــــار، جمالــــى و جمیلى نبود


در غم اوســـت که در گفت و مگوییم، همه


خود ندانیم کـــه سرگشته و حیران همگى


پــــى آنیم کـــــه خـود روى به روییم، همه







تاریخ : شنبه 93/6/29 | 7:37 عصر | نویسنده : میثم نعمت الهی | نظرات ()

..............ادامه دارد .....






تاریخ : چهارشنبه 93/6/26 | 11:23 عصر | نویسنده : میثم نعمت الهی | نظرات ()

آنچه مورداعتراف تمامی حقوقدان می باشد این است که از رشته حقوق تحت عنوان رشته ای خشک و بی روح یاد می کنند از این ممارست برشعر و ادبیات بطور جدی توصیه میشود .با این حال درکنار ادبیات مطالعه چند صفحه از کتاب معراج السعاده مرحوم نراقی نیز توصیه می گردد .






تاریخ : دوشنبه 93/6/24 | 11:46 عصر | نویسنده : میثم نعمت الهی | نظرات ()


دائم از غصه می‌زنم بر سر
زندگی مشکل است بی‌دلبر
دوستانم شدند بابا، و
بنده هستم هنوز بی‌همسر
پیرمردی مجردم، که همه
می‌دهندم نشان به یکدیگر
پسرِ پیر داند ارزش زن
پیر دختر هم ارزش شوهر
زرگر از قدر زر خبر دارد
گوهری داند ارزش گوهر
وای بر من، خروس با مرغ است
شده‌ام از خروس هم کمتر
نه جگر دارم و نه دندانی
بس‌که دندان گذاشتم به جگر
گرچه در بین جمع خاموشم
دارم آتش بر زیر خاکستر
گفت یک بچه دبستانی:
«میم مثل چه؟» گفتمش: «محضر»
با تو از راز خویش می‌گویم
گرچه آن را نمی‌کنی باور:

همه را شکل یار می‌بینم
پیرزن را نگار می‌بینم


همه عمر در تعب بودن
از غم و غصه جان‌به‌لب بودن
با هزاران کمال و فضل و ادب
بین افراد بی‌ادب بودن
از مرض‌های سخت در بستر
روز و شب در تنور تب بودن
با یکی از اجنه تنهایی
کنج یک غار نصف‌شب بودن
در جهنم هزار و ششصد سال
با ابوجهل و بولهب بودن
هست اینها و بدتر از اینها
بهتر از مثل من عزب بودن

همه را شکل یار می‌بینم
پیرزن را نگار می‌بینم


خواب دیدم شبی که زن دارم
کت و شلوار نو به تن دارم
جشن برپا شده‌ست و از هر سو
میهمانان مرد و زن دارم
جای یک زوجه، شانزده زوجه
جای ماشین عروس ون دارم
صبح وقتی که چشم وا کردم
باز دیدم که صد محن دارم
نه کتی در برم، نه شلواری
نه اگر جان دهم کفن دارم
نشود مبتلا کسی، یارب
به چنین حالتی که من دارم

همه را شکل یار می‌بینم
پیرزن را نگار می‌بینم


دوش رفتم به درب خانه وی
زنگ‌شان را فشار دادم هی
عوض گل رسید بوته خار
جای او در گشود مادر وی
گفتم: «ای نازنین، قبولم کن
به غلامی، که عمر من شد طی»
گفت: «هستی نجیب؟» گفتم: «هان»
گفت: «مؤمن چطور؟» گفتم: «ای‌ی‌ی...»
گفت: «کار تو چیست؟» گفتم: «هیچ»
گفت: «سرمایه تو؟» گفتم: «هی‌ی‌ی...»
گفت: «پس بیش از این نکن اصرار»
گفت: «پس بعد از این نشو پاپی»
گفتم: «ای بر سرت بلا بارد
صبر بر این بلا کنم تا کی؟

همه را شکل یار می‌بینم
پیرزن را نگار می‌بینم...»


گر موفق شوم به دیدن او
گویمش: «ای نگار زیبارو
آن‌قدر عاشق تو ام که مپرس
آن‌قدر مخلص تو ام که مگو
هرکسی جز تو را بگیرم، هست
زن بد در سرای مرد نکو
نشود حسن‌های ما کامل
تا ندارم زن و نداری شو
دختر خانه بوده‌ای، کافی‌ست
خانم خانه باش و کدبانو
تا به کی پیش مادرت باشی؟
همنشینی بد است با بدخو
کس ندیده کلاغ با طاووس
کس ندیده گراز با آهو...»
پاک دیوانه‌ام، چه می‌گویم؟
این‌چنین کی زنم شود یارو
مبتلایم به درد ناجوری
که نگردد علاج با دارو

همه را شکل یار می‌بینم
پیرزن را نگار می‌بینم


چون به تن می‌کنند جامه تنگ؟
شده چادر برای زن‌ها ننگ
در خیابان لباس‌ها دارند
با بدن‌ها نبرد تنگاتنگ
تا بگویی که «این چه ترکیبی‌ست؟»
می‌شوی بی‌کلاس و بی‌فرهنگ
در چنین دوره‌ای که هر دهِ ما
گفته زکی به شهرهای فرنگ
تا زمانی که پیر صد ساله
صورتش خوشگل است و رنگارنگ

همه را شکل یار می‌بینم
پیرزن را نگار می‌بینم


«حشمت» آید به چشم من «نسرین»
«قدرت» آید به چشم من «پروین»
بشنو اکنون حکایتی جالب
گر نداری به حرف بنده یقین
می‌گذشتم زکوچه‌ای، دیدم
برگی از یک مجله روی زمین
روی آن عکسی از دو دختر بود
چهره هر دو مثل حورالعین
نیم ساعت به دیده حسرت
خیره بودم بر آن ورق همچین
زنی آمد که: «چیست این؟» گفتم:
«چه بگویم، خودت بیا و ببین
روی زیبای حوریان بهشت
کرده است این مجله را تزیین»
گفت: «یارو، خدا شفات دهد
باشی از این به بعد بهتر از این
این‌که عکس فرشته می‌بینی
هست عکس لنین و استالین...»
گفتم: «امروز چون تو می‌بینم
همه را، ای نگارِ ماه‌جبین»
گفت: «بس کن، نگار سیخی چند؟
شده‌ای پاک خل، منم: افشین...»

همه را شکل یار می‌بینم
پیرزن را نگار می‌بینم






تاریخ : دوشنبه 93/6/24 | 6:1 عصر | نویسنده : میثم نعمت الهی | نظرات ()

یکی از موضوعاتی که در برخی نوشتگان حقوقی به کررات به چشم می خورد عدم تمییز و بیان تفاوت بین حقوق بشر و حقوق شهروندی می باشد ،به عبارت دیگر آیا حقوق شهروندی همان حقوق بشر است .یا آیا شهروند همان بشر می باشد .پاسخ دقیق به این پرسش ها نیازمند بررسی دقیق و جامعی است اما اجمالا می توان بیان داشت که رابطه حقوق بشر و حقوق شهروندی رابطه عموم خصوص من وجه می باشد به این معنا که برخی از حقوق شهروندی دقیقا همان چیزی می باشد که از آن به عنوان حقوق بشر یاد می شود و برخی دیگر متفاوت می باشد.






تاریخ : یکشنبه 93/6/23 | 11:29 عصر | نویسنده : میثم نعمت الهی | نظرات ()

آب هر چند آلوده باشد 

حتی لجن هم شده باشد

اگر به دریا برگردد 

صاف، زلال و پاک می شود

یادت باشد خدا دریای رحمت است 

و ما چون آب آلوده

که اگر به آغوش رحمت او باز گردیم 

کار تمام است

و پاک پاک می شویم






تاریخ : یکشنبه 93/6/23 | 1:17 عصر | نویسنده : میثم نعمت الهی | نظرات ()
   1   2   3      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • سوله